تشویق به اعمال دینی باید بهصورت معنوی باشد؛ تشویق به حضور در مسجد، نماز اول وقت، نمازجماعت، التزام به روزهداری و... را نباید به امور مادی گره بزنیم. اگر انسان از کودکی جنبه شرطیِ مادی دربارهی این مسائل پیدا کرد، درصورت وقوعِ فراز و نشیب در مادیات، دچار فراز و نشیب در اعتقادات نیز میشود. ازاینرو تا حد امکان تشویق باید بهصورت معنوی باشد. بُعدی از تشویق معنوی بیانِ آثار اخروی مسئله است. این بیان باید بهگونهای باشد که فرد احساس کند قطعاً مورد تشویق و حائز این ثواب خواهد بود و آن را حس کند. آیات و روایات و قصص در باب برکات و آثارِ اعمال مثبت دینی باید بهبهترین نحو بازگو شوند. اگر میخواهیم هدایایی برای تشویق امورِ معنوی بدهیم، میتوان همین هدایا را نیز معنوی قرار داد، مثل قرآن کریم، مفاتیحالجنان، کتابهای مذهبی و... . زمانی اهدای کتاب بسیار رایج بود، اما متأسفانه دیگر از رونق افتادهاست. باید الزاماتی در این مسئله رعایت میشد که نشد. فرهنگ کتابخوانی نیز ضعیف است و کتاب را هدیهای ارزشمند تلقی نمیکنند. فرد هدیهگیرنده باید ارزشی برای هدیه قائل باشد و فرد هدیهدهنده نیز باید این ارزش را رواج دهد. بهتعبیر دیگر معرفت به آن هدیه را ایجاد کند. اگر این معرفت ایجاد نشود، هدیه ارزشی ندارد.
اگر میخواهیم به برنامههای معنوی هدیه مادی دهیم، سعی کنیم به حواشیِ حضور امتیاز دهیم، نه اینکه به متن حضور امتیاز دهیم؛ بهعنوان مثال نپرسیم چندبار نماز خواندی یا در نمازجماعت شرکت کردی. دربارهی این مسائل عددشماری نکنیم، بلکه برای حواشیِ این اعمال ارزش مادی قائل شویم، مثل کلاسی که در کنار نماز برگزار شده، تکالیفی که انجام شدهاست و... .
تشویق میتواند جنبهی زبانی داشته باشد؛ یعنی خودِ گفتن، به زبان آوردن، اظهار و مورد خطاب قرارگیریِ فرد اثرگذار است. امیرمؤمنان علیه السلام میفرماید: «وَ وَاصِلْ فِي حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَيْهِمْ، وَتَعْدِيدِ مَا أَبْلَی ذَوُو الْبَلاَءِ مِنْهُمْ؛ فَإِنَّ کَثْرَةَ الذِّکْرِ لِحُسْنِ أَفْعَالِهِمْ تَهُزُّ الشُّجَاعَ وَتُحَرِّضُ النَّاکِلَ، إِنشَاءاللهُ؛[1] پيوسته آنها را تشويق نما و پياپی کارهای مهمی را که افرادی از آنها انجام دادهاند برشمار؛ زيرا يادآوری کارهای نيکِ آنها افراد شجاعشان را به فعاليتِ بيشتر وا میدارد و کمکاران را به کار تشويق میکند.» در منابع دینی تأکید شدهاست اگر به کسی محبت دارید به او ابراز کنید. امام صادق؟ع؟ میفرماید: «إذا أحْبَبتَ رَجُلاً فَاَخْبِرْهُ بِذلِكَ فَاِنَّهُ أثْبَتُ لِلْمَوَدَّةِ بَينِكُما؛[2] هنگامیكه كسی را دوست میداری او را از اين محبت آگاه كن؛ زيرا اين كار دوستی بين شما را محكمتر میكند.» بگویید: من به شما علاقه دارم و خوشحالم که میبینم اینقدر مقیّد هستید. من از دیدن شما لذت میبرم؛ چون ملتزم هستید. نفس تشویق لسانی و بیان عواطف و احساسات دربارهی افرادی که شایسته تقدیر هستند از اهمیت برخوردار است. تشویق فرد در عموم فضا را رقابتی و مثبت میکند. وقتی انسان در عموم تشویق شود این تشویق ضریب میخورد، اما درصورتیکه در خفا تشویق شوند یا هدیه بگیرند و کسی متوجه نشود، بسیار متفاوت است با زمانیکه در چشم همگان (مثلاً در صحن مسجد) با آنها برخورد شود و بهگونهای دیگر بازخورد ایجاد میکند.
گاهی تشویق صرفاً یک شیء مادی یا اِبراز لسانی نیست، بلکه مسئولیتسپاری است. وقتی به کسی مسئولیتی بسپارید، یعنی او را تشویق میکنید و به او اهمیت میدهید. با این وصف بهخاطر قابلیتها و استعدادهای خودش مورد تشویق قرار گرفته، بهدلیل اینکه ثابت کرده قابل اعتماد است. مسئولیتسپاری به متربی باعث میشود بداند در مقابل کار خوبی که انجام داده وُسعت عمل و میدانی یافتهاست. مسئولیتسپاری موجب احترام و تکریمِ عمومی او نیز خواهد شد، یعنی فقط در یک مجلس یا یک شب تکریم نشده، بلکه اکرام عمومی و بادوامی برایش ایجاد شدهاست. دیگران برای حضور او ارزش قائل میشوند و به او احترام میگذارند. به این ترتیب احساس میکند یک رتبه بالاتر رفته و شأن و مقامی کسب کردهاست.
اگر تشویق بههنگام نباشد، خاصیت خود را از دست میدهد. اگر تشویق در مکانی مناسب و فضایی که بیشترین اثربخشی را دارد انجام نشود، نتیجه و خاصیت آن از بین میرود. در همین رابطه گاهی نیاز است به منزل متربی رفت و او را در مقابل خانوادهاش تشویق کرد. این تشویق گاهی باید در مدرسه، مسجد و... انجام شود، یعنی مکان تشویق حسب مورد تعیین شود.
نکته ششم:تناسب هدیه با عمل مورد تشویق
مخاطبِ تشویق باید با فرد تشویقشونده تناسب داشته باشد. گاهی متربی اقدامی ارزشمند انجام دادهاست و ما نیز او را تشویق میکنیم، اما این تمجید و تشویق در فضایی صورت میگیرد که آوردهای برای او ندارد؛ بهعنوان مثال تشویق دانشآموز در دانشگاه قطعاً ثمرهای برای فرد ندارد. متربی باید در فضایی تشویق شود که برای خود او و مخاطب آورده داشته باشد. او باید هیجان و درسی برای مخاطب باشد و دیگران نیز متنبه شوند و برای قرار گرفتن در جایگاه او تلاش کنند.
گاهی بخشش خطا نوعی تشویق است. این تشویق شاید جنبه سلبی داشته باشد، اما بازهم نوعی تشویق محسوب میشود. وقتی اعلام کنیم از اشتباهِ فرد گذشت کردیم، قابلیتها و نکات مثبتی حاصل خواهد شد. گاهی خطاپوشی و چشمپوشی از محروم کردن یک فرد نوعی تشویق است.
تشویق میتواند در سه موقعیت رخ دهد:
الف. تشویق پیشینی: هنوز متربی کار خاصی نکردهاست، اما پیش از وقوع فعل او را تشویق میکنیم. این نوع تشویق بهجهت ایجاد انگیزه صورت میگیرد.
ب. تشویق در حین انجام کار: برای اینکه التزام فرد را به کاری که درحال حاضر انجام میدهد تقویت کنیم، منتظر نمیشویم آن را به انتها رساند، بلکه در حین انجام کار وی را تشویق میکنیم. این تشویق برای تضمینِ استمرار و مداومت فرد در انجام کار خوب صورت میگیرد.
ج. تشویق پسینی: این تشویق پس از اتمام کار صورت میگیرد، آنهم بهجهت ثبات قدم و تکرار کار خوب در مراحل بعدی، همچنین الگوسازی از این فرد برای دیگران.
هدف تشویق تبدیل حُسن فعلی به حُسن فاعلی است. آنچه مورد تشویق واقع میشود فعل است، اما نمیخواهیم فعل فرد را «بما هو فعل فرد» تشویق کنیم؛ بهعنوان مثال ما نماز فرد را تشویق میکنیم، اما هدفمان ایجاد نوعی حُسن فاعلی در وجود این متربی است، ایجاد ایمان و اراده است. ازسویی هدف ما ایجاد مداومت بر فعل حَسَن در فرد است. اگر فردِ عامل مورد تشویق قرار میگیرد به این جهت نیز هست که فعل او مداومت و استمرار داشته باشد. هدف سوم ما از تشویق سرایت این عمل به دیگران است؛ هدف صرفاً تشویق یک فرد نیست، بلکه ایجاد یک گفتمان، فضا و اتمسفر است. بهواسطهی این مسئله میتوان جریان و حرکت عمومی ایجاد کرد، ازاینرو بهترین تشویق آن است که بهتر بتواند جریانسازی کند. درضمن تشویق باعث ایجادِ میدان رقابت سالم در انجام کارهای خیر میشود، یعنی تشویق نباید منجر به حسادت، بدبینی، رخوت، سستی، بیعدالتی و... شود. باید توجه داشت سناریوی تشویق چگونه چیده شدهاست. برخی دراینباره سادهانگاری میکنند و گمان میکنند با صدا کردن یک فرد و تشویق او کار به اتمام میرسد، اما عنایت ندارند شاید این تشویق منجر به ایجاد میدان رقابتیِ مثبت نشود، بلکه موجب بدبینی به فرد تشویقشونده باشد و آثار منفی بر وی مترتب سازد.
اعتدال در تشویق بسیار مهم است. باید از افراطوتفریط در تشویق پرهیز نمود. میانهروی در تشویق بهمعنای کم تشویق کردن نیست. برخلاف مسئلهی تنبیه، زیاد تشویق کردن فرد مطلوب است و اشکالی ندارد. میانهروی در تنبیه به کمتر بودنِ آن است و میانهروی در تشویق به بیشتر بودنِ آن است. خداوند میفرماید: <مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا>[3] «هرکس کاری نیکو کند او را ده برابرِ آن خواهد بود»، یعنی هر کار نیکی در مقابل یک کار نیک نیست و میفرماید: <لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ>[4] «اگر واقعاً سپاسگزاری كنيد، شما را افزون خواهم كرد.» اگر شما یک تشکر کنید، علاوهبر تأیید همان کار خوب دیگران را نیز تشویق میکند تا آن کار خوب را انجام دهند که این مصداق <لَأَزِيدَنَّكُم> میشود، یعنی هم ازدیاد ادبی ایجاد میشود و هم ازدیاد محتوایی و این ازدیاد عمق پیدا میکند. اینها سنن الهی هستند که میتوانند مورد بهرهبرداری قرار گیرند.